روز جمعه 20 شهريور 1360، روز ديگرى در شهر تبريز بود. آية الله مدنى نيز در آن روز حال و هواى ديگرى در ايراد خطبه ها داشت . مردم مسلمان مشتاق ملاقات حق ، از سراسر شهر به سوى مصلاى نماز جمعه سرازير شده بودند تا به نغمه هاى با سوز و گداز اين مرد بزرگ گوش جان بسپارند. آن روز هيچ كس نمى دانست سيّدى كه هم اكنون در جلو ديده گانشان چون موجى ناآرام مى خروشد لحظاتى بعد به اقيانوس جاويد آخرت مى پيوندد و براى هميشه در دل درياى سعادت آرام مى گيرد. هر لحظه كه مى گذشت رُخسار اين مسافر بهشتى افروخته تر مى شد، و نور شهادت بر پيشانى اش بيشتر مى درخشيد و سكوت حاكم بر زمان آرامشى قبل از طوفان را براى...
روزي امام سجاد (ع) سرگرم نماز بود و كودك نازنينش، امام محمدباقر(ع) درون چاه عميقي كه در خانه بود، افتاد. فرياد همسر امام برخاست و از امام سجاد (ع) كه در نماز بود، درخواست كمك كرد. حضرت همچنان به نماز ادامه داد. همسر امام نزديك حجره آمد و عرض كرد:
«چقدر سخت دلي.... فرزندت را نجات بده!» ولي امام از نماز باز نايستاد تا آنكه نمازش را به جاي آورد.
سپس كنار چاه آمد و دست مبارك را درون چاه برد و بدون آنكه بدن و لباسش تر شده باشد. آنگاه كودك را به مادرش سپرد و فرمود:
«اين هم فرزندت، اي كسي كه يقينت به خدا ضعيف است!» و به دنبال آن فرمود:
«سرزنش بر تو نيست، من در مقابل خداوند جبار بودم و اگر از او روي ميگرداندم، او از من روي برميگرداند. چه كسي در اين حال به من ترحم ميكرد؟»
منبع: خلوتگه راز
طرح بحث نماز جمعه در دورهء صفوى
با تشکیل دولت صفوى، مذهب شیعه فرصتى براى خروج از تقیّه و ظهور در عرصهء اجتماع ایرانى به دست آورد. در این فاصله، همراهى و همدلى فقهاى شیعه بادولت صفوى، به خصوص همراهى محقق کرکى (م 940)با این دولت، نقش مؤثرى در بروز و ظهور تشیع درعرصهء فعالیت هاى سیاسى و اجتماعى این دوره داشت .اگر ما محقق کرکى را نخستین نظریه پرداز فقهى ـ سیاسى دولت شیعى صفوى بخوانیم، به یقین بیراهه نرفته ایم .
[1]وى در بسیارى از مسائل؛ از جمله مبحث مالیات اسلامى،نماز جمعه، لزوم تقلید از مجتهد زنده و... کوشید تادیدگاه هاى استوارى را ارائه کند؛ دیدگاههایى که بتواندراهگشاى فقه تشیع در عرصهء اجتماع و سیاست باشد. یکى از نخستین عرصه هاى فقهى ـ سیاسى، که محقق کرکى در آن وارد شد، بحث از نماز جمعه و حکم آن در عصر غیبت بود. وى که چندین سال با شاه اسماعیل صفوى رابطه داشت، در سال 921رسالهءنماز جمعه را نوشت و ضمن اختیار نظریهء وجوب تخییرى، که راهى میانه از میان آراى طرح شده در این باره بود، کوشید تا زمینهء اجراى نماز جمعه را توسط فقهاى وقت فراهم کند.
نحوهء ورود او در این بحث، چنان بود که ابتدا نظریهء ولایت فقیه راثابت کرد و سپس به عنوان یکى از مناصبى که در دورهء غیبت بر عهدهءفقهاست، نماز جمعه را ـ که اقامه اش مشروط به حضور امام معصوم یا نایب (خاص یا عام) او بود
حكيم و محدث بزرگ ملاّ محسن فيض كاشانى ؛ (1007 - 1091 ه .ق ):
چون براى نماز آماده شدى مى بايست كه قلبت نزد نماز بوده و از هر وسوسه اى فارغ باشد و ببين كه در پيشگاه چه كسى ايستاده اى و با كه سخن مى گويى و شرم دار از اينكه با مولايت با دلى غافل و قلبى ممّلو از وسوسه هاى دنيائى و ... سخن بگويى . و بدان كه او بر باطن تو مطلع بوده و به قلبت ناظر است ، و نمازت باندازه خشوع و تواضع و تضرع و زارى تو پذيرفته مى گردد. در نماز چنان به عبادت حق روى آور كه گويا پروردگارت را مى بينى ... [1]
منبع:اندیشه قم
صبح روز بعد والفجر (۱) که برای انتقال شهدا و بقیه مجروحان به منطقه رفتیم با یک صحنه عجیب رو به رو شدم. در بین شهدا، برادری بود که دیشب مجروح شده بود. این برادر روی سجادهای نشسته بود. قرآن و مهرش روی سجاده و هر دو دستش شدیداً مجروح بود. او با همین حالت شهید شده بود. از خودم پرسیدم: اینها با این وضع، نماز شبشان را ترک نکردند، ما کجای راه هستیم؟
همه از اتوبوسها پیاه شدند. از تمام کشورها آمده بودند؛ آلمان، ژاپن، فرانسه، آمریکا و … آنها خبرنگار بودند
بهمن ماه سال 1392بود که بر آن شدیم تا کلبه ای مجازی بسازیم!تا بقدر وسع خویش ، یاری باشیم بر معرفی ستون محکم دین ، ثمره فرقان الهی و مرز مشخص بین حق و باطل!